در سطوح بالاتر ممکن است ابتدای کتاب یا یونیت، یک بخشی صرفاً برای مرور اختصاص داده شده باشد اما معمولاً وقتی در سطوح بالا یک گرامر با عنوان تکراری میآید، به احتمال زیاد یک کاربرد جدید از آن گرامر ارائه می شود.
در کل خوب است که همیشه طبق روند from known to unknown (از دانستههای زبانآموز به سمت نکته جدید) پیش برویم. یعنی ابتدا چیزهایی که از آن گرامر میدانند را مرور کنیم (یا با elicit کردن یا با دادن task) اما در نهایت بستگی به این دارد که چه نکته و کاربرد جدیدی از آن گرامر قرار است مطرح شود، و اینکه سطح کلاس چیست.
یک قاعده دیگر برای سطوح بالاتر این است که معمولاً حجم و وزن و تمرکز input (ورودی هر درس) به اندازه سطوح پایینتر نیست چون زبانآموزان رد سطوح بالاتر معمولاً یک زمینهای از بیشتر گرامرها دارند و قاعده from known to unknown را بهتر میشود پیش برد. اما اگر قرار است یک نکته کاملاً جدید مطرح شود، طبق معمول همه کلاس ها باید یک کانتکستی وجود داشته باشد که در آن از آن نکته یا کاربرد بخصوص استفاده شود و برایش task طراحی کرد و CCQs و الی آخر.
اگر هم صرفاً جنبه مرور داشته باشد، میتواند بخش input کمرنگتر باشد و زودتر سراغ تمرینهای freer رفت. گاهی هم کتابها مرور را همراه با مقایسه انجام میدهند. مثل مقایسه حال ساده با حال کامل یا مقایسه حال کامل ساده با حال کامل استمراری.
نکته آخر درباره تدریس گرامرهای تکراری در سطوح بالاتر: حتی اگه قرار نیست نکته جدیدی ارائه بدهیم، از مرور کردن صرفاً با توضیح دادن و سوال کردن که: «اگه گفتین فرق این با اون چی بود؟» پرهیز کنید. خوب است که حتی مرور کردن هم همراه با تعامل و engage شدن و task باشد.